بازبرخورد سریع :اگر مطالبی به غلو جا افتاده اند می توان آنها را سریع تصحیح کرد که مرحله بعدی بر پایه غلط بنا نگردد .

امکان ارتباط با سایر یادگیرنده ها و معلم :که این امر از طریق گفتگو مباحثه (بحث و تبادل نظر) - امکان موقعیت های مناسب برای نقد منطقی مطالب بین فراگیران امر آموزش را برای دانش آ موزان بسیار جذاب می کند .

داشتن برنامه برای تدریس و تمام ساعات و دقایق آموزشی :بی برنامگی معلم بچه ها را به سمت شلوغی و نوعی سردرگمی سوق می دهد .

جذاب کردن کلاس درس با استفاده از خود بچه ها ، نمایش کاردستی های آنها ، همراه تدریس با بازی و نمایش و قصه خوانی و ریتمیک کردن برخی مطالب مثل حفظ شعرها نیز در بهبود کیفیت آموزش بسیار موثر است .

توجه به آرامش و بهداشت روانی بچه ها :یادگیری در محیط شاد و آرام بهتر صورت می پذیرد و دانش آموزان با علاقه بیشتری سعی در یادگیری مطالب می نمایند .

استفاده از بازی و تفریحدر صورت امکان در تدریس :با این روش بچه ها کمتر احساس خستگی کرده و با اشتیاق بیشتری یادگیری صورت می گیرد .

توجه معلم به روحیات و حالات دانش آموزان در حین تدریس :در صورت مشاهده خستگی و احساس یکنواختی می توان تغییری مثل تغییرفیزیکی فراگیران ، خواندن شعر و بیان خاطره کوتاهو د رکلاس ایجاد نمود .

آموزش خوب گوش دادن - خوب دیدن - استفاده از همه حواس در درک و شناسایی هر موضوعی

شناسایی دانش آموزان از نظر موقعیت فرهنگی ، اقتصادی ، اجتماعی ، ی ، خانواده ها ، سلامت اولیاء آنها و عدم ابتلاء هر یک از افراد خانواده به اعتیاد و یا بیمارهای غیرقابل علاج، کارکردن و در آمد زا بودن یا نبودن دانش آموز و . در چگونگی برخورد با دانش آموزان بسیار موثر است که اگر این برخورد صحیح صورت بگیرد قطعاً در امر آموزش موثر است .

ایجاد فرصتهایی برای بالابردن اعتماد به نفس فراگیران مثلاً برگزاری نمایشگاهی از کارهای دانش آموزان ، یا گوشزد کردن استعدادهای فراگیران با استفاده از دانش آموزان برای تفهیم مطالب و توضیح در مورد مطلب ارائه شده به سایر دانش آموزان گاه توضیح برخی ازدانش آموزان بهتر از ما می تواند مطلب را به دانش آموزان ضعیف تفهیم نماید .

ارائه تکالیف متنوع در جذب دانش آموزان بسیار موثر است .

برقراری ارتباط مناسب با دانش آموزان :که این امر نیاز به مقدماتی دارد که اگر فراهم نشود ازتباط میان معلم دانش آموزان می ماند و کلام آن طوی که باید بر ذهن و جان دانش آموز تاثیر نمی گذارد .

چیدمان کلاس و فضا سازی مناسب نیز بخشی از نیاز دانش آموزاست . فضای درس با چیدمان میزها و صندلی ها ، نیمکت ها ، تخته سیاه ، قفسه کتابها و تجهیزات کمک آموزشی است که فضا را برای آموزش فراهم می کند و دیگر ارتباط مناسب آموزگار با دانش آموزان را می توان نام برد که ارتباط صمیمی و دوستانه باعث می شود دانش آموزان با علاقه و مناسب و سرعت بیشتری را بیاموزند .

نحوه صحیح ارتباط با والدین دانش آموزان و توجیه آنها در ایجاد محیطی مناسب برای فرزندانشان که طیب خاطر به امر آموزش بپردازند .

هرقدر آموزش از حالت خشک و رسمی خارج شود و تدریس به سمت دانش آموز محوری برود فرآیند آموزش خوشایندتر و دلپذیرتر می گردد و خود به خود دانش آموزان جذب محتوای کتابها می گردند ، میزان فعالیت آنها بیشتر شده و یادگیری عمیق تر و ماندگارتر می گردد .

استفاده از انتقال مثبت :به این معنا که اگر موضوعی آموختن موضوع دیگری را آسان می کند یا زمان یادگیری را کاهش می دهد ابتدا آن موضع را مطرح می نمائیم .

رفتارهای آفریننده و خلاق را برای بچه ها سر مشق قرارداده و تشویق نمائیم .

به تفاوتهای فردی دانش آموزان توجه گردد .

تجارب دانش آموزان را به موقعیت های خاص محدود نکینم از آنها کارهای تازه بخواهیم.

معلومات و فنون جدید را با آموخته های قبلی پیوند دهیم .

فرصتهایی برای خودآموزی ( کیف آریا رایاد دراین زمینه راه گشاست) و استفاده از یادگیری اکتشافی برای دانش آموزان فراهم کنیم.به راه حلهایی تازه و اندیشه های غیرمعقول احترام بگذاریم .

همیشه با جدیت برخورد نکنیم ، اگر بچه ای عذری داشت برای اولین بار بپذیریم .

تکالیف کافی،متنوع ، پر محتوا به دانش آموزان بدهیم .

استفاده از کارتهای امتیازی در کلاس با این روش بین دانش آموزان رقابت مثبت و سازنده ایجاد می شود که این مسئله هم می تواند تاثیر به سزایی در جذب دانش آموزان داشته باشد. البته این مسئله ( کارتهای امتیازی ) باید ادامه دار و جدی باشد تا دانش آموزان با جدیت و پشتکار بیشتری تلاش نمایند .

گروه بندی دانش آموزان :این شیوه که هر هفته سرگروهها عوض شوند و حتی دانش آموزان متوسط و ضعیف هم امکان سرگروه شدن داشته باشند که این مسئله باعث جذب دانش آموزان ضعیف و ایجاد روحیهیتلاش در آنها می گردد .

بعضی از دروس را در صورت امکان به صورت شعر بخوانند مثلاً جدول ضرب را می توان با این شیوه خیلی سریع به دانش آموزانآموزشداد .

استفاده از فلش کارتها :به طور مثال در درس فارسی می توان از بچه ها خواست که روی مقواهای رنگی لغت ها را بنویسند و در جای دیگر معنی ها و هم خانواده ها را.از دانش آموزان بخواهیم معنی ها و هم خانواده ها را پیدا کنند .

فن بیان و قدرت نفوذ کلام معلم:هم یکی دیگر از عوامل موثر در جذب دانش آموزان است .

تشویق خانواده هابه امر مطالعه :به این معنا که اگر مطالعه در بین اعضای خانواده به صورت یک عادت روزمره و همیشگی در آید ، رفتن به کتابخانه بخشی از برنامه هفتگی خانواده باشد اجازه داده شود فرزندان در کتابخانه با داشتن فرصت کافی به سراغ قفسههای کتاب بروند . با نگاه کردن به آنها کتابهای مورد علاقه شان را انتخاب کنند . این امر می تواند موجبات علاقه به مطالعه را در دانش آموزان به وجود آوردکه در نهایت منجر به موفقیت آنها در امر آموزش می شود .

دمای مناسب فضایی که دانش آموز مطالعه می کند ، نور کافی ، عدم سر و صدا . شلوغی هم یکی دیگر از عواملی است که در جذب دانش آموزان به مطالعه موثراست. همانطور که می دانیم سر و صدا نیز به روند مطلوب مطالعهآسیب می زند و موجب اختلال در تمرکز فرد می گردد و خیلی زود او را خسته می کند و از تداوم مطالعهمی کاهد .

استفاده از شیوه آموزش داستانی مطالب و خلاق در آموزش دوره ابتدایی

فراهم کردن زمینه ای که دانش آموزان بدانند برای آنان ارزش قائل هستیم . دانش آموز هنگامی که مورد توجه و تشویق معلم قرار می گیرد به خود به مشابه فردی شایسته و ارزشمند می نگرد ارزش قائل شدن برای دانش آموزان یک مفهوم احساساتی و عاطفی نیست اصولاً این نوع ارزش گذاری به مفهوم برخورد احترام آمیز نسبت به دانش آموزان توجه به جنبه های مثبت شخصیتی آنان و تقویت این جنبه ها و نیز تشویق آنان به کار بیشتر برای استفاده حداکثر از استعدادهای خود است . به این ترتیب رفتار معلم برای دانش آموزان به صورت الگویی در می آید که آنان را در روابط اجتماعی خویش هدایت می کند.

به دانش آموزان فرصت دهیم تا موفقیت را تجربه کنند،دانش آموزان تا زمانی که در انجام یک فعالیت معین ، موفقیتی کسب نکنند به ادامهیآن فعالیت علاقهیچندانی نشان نمی دهند .

اهداف معلم باید معین و واضح باشد اگر اهداف معلم واضح و روشن باشد ، تصمیم گیری در مورد اهداف کلاسی آسان خواهد بود .

یادگیری فعال را تشویق کنیم :دانش آموزان ذاتاً افرادی فعال و جستجو گرند . اگر به آنها اجازه دهیم که بپرسند کنجکاو باشند کشف کنند با هم بحث کنند در واقع توانایی های طبیعی یادگیری آنها را شکوفا کرده ایم .

یادگیری مشارکتی را فراگیر کنیم :دانش آموزان بسیاری از مطالب را از یکدیگر میآموزند و این امر نه تنها به آنها از نظر رشد اجتماعی کمک می کند بلکه از جنبه رشد شناختی نیز باعث رشد و شکوفایی آنها می گردد . اصولاً پذیرفته شدن فرد از جانب گروه و رشد خود باوری او عامل مهمی به حساب می آید .

همکاری در گروه دانش آموزان را تشویق می کند که با نظریات افراد دیگر آشنا شوند ، با هم بحث کننند و یاد بگیرند سرانجام مسئولیتی را بر عهده گیرند و خود به خود جذب امر آموزش گردند .

تشویق و ترغیب دانش آموز به مطالعه و مرور درس بعدی ( پیش مطالعه ) هم در یادگیری بهتر و دقیق تر مطالب موثر است هم ایجاد انگیزه خوبی برای آنهاست که به دنبال فهمیدن مطالب جدید باشند .

برطرف کردن هرگونه استرس که از نظر روانی دانش آموز را آزار می دهد مثلاً تهدید دانش آموزان یا شاگردان پایه بالاتر که این امر ایجاب می کند معلم با روانشناسی دانش آموزان در هر دوره و سنی که هستند آشنایی لازم را داشته باشد .

نظر خواهی از خود دانش آموزان در مورد شیوه های جذاب تدریس و محیط آموزش

طرح مسئله درباره موضوع مورد تدریس توسط خود دانش آموزان

اجتناب از تنبیه بدنی

دوری از تمسخر و تحقیر دانش آموزان

هرگز شاگرد را به حال خود رها نکنیم

دیگران رابهرخ دانش آموزان ضعیف نکشیم که سبب ددگیاودر آموزش شود .

سعی در امیدوار کردن فراگیران داشته باشیم و اصطلاح من می توانم را تقویت کنیم و از نا امید کردن آن ها به شدت بپرهیزیم .

یکی دیگر از روشهای جذب دانش آموزان،آموزش به روش همیاری است . قبل از توصیف مشخصه های اساسی گروههای همیاری لازم است سه نوع محیطی که معلمان در کلاسهایشان به وجود می آورند توصیف کنیم هر کدام از این محیطها نگرش خاصی نسبت به سایر دانش آموزان و معلم ایجاد می کند و انتظارات خاصی در یادگیری به وجود می آورد .

اولین محیط ،محیط یادگیری رقابتی است . این محیط شاید آشنا ترین محیط آموزش به خصوص در کشورما باشد و وجود کنکور در انتهای دوره آموزش دبیرستانی ، که رقابت در آن حرف اول را می زند در یک کلاس رقابتی هر دانش آموز از اولین روزهای مدرسه بقیه هم کلاسی ها رابه صورت رقبای خود می بیند . زمانی که معلم فضای رقابتی کلاس را آگاهانه طرح ریزی کند ،رقابت بسیار هم لذت بخش است . برای ایجاد چنین فضایی بایدنکات زیر را در نظر گرفت :

1-دانش آموزانی در رقابت با یکدیگر قرار گیرند که توانایی یکسانی دارند .

2-تعداد برنده ها را تا حد امکان زیاد کنید .

3-به دانش آموزان اطمینان دهید که حاصل این رقابت مثل مرگ و زندگی نیست

4-از رقابت برای ایجاد لذت ، تغییر دادن سرعت کار و یا مرور درس ها استفاده شود .

دومین محیط ،محیط یادگیری انفرادی است ، است ، در چنین کلاسی هرکس به تنهایی کار خود را انجام می دهد و دانش آموزان از یکدیگر توقع حمایت و همکاری ندارند و وظیفه خودشان را همیاری رساندن به دیگران نمی دانند و معلم را تنها مرجع در رفع مشکلات و حل مسائل می دانندواینمهمترین نقص یادگیری انفرادی است . زیرا یادگیری اساساً یک فعالیت اجتماعی است و بیشتر آموخته ها حاصل تعامل با دیگران است .

روانشناسان در یادگیری بخش مهمی را به نام تمرکز شفاهی ، فرصت بلند فکرکردن و یادگرفتن از طریق گوش دادن به گفت گوی خودمان با دیگران در زمان تعامل می دانند ولی اغلب یادگیری های پایدار و قابل دفاع حاصل کار وتعامل با دیگران است .

سومین نوع محیط ،محیط همیاری است در این کلاس دانش آموزان یاد می گیرند که یا باهم موفق می شوند و یا با هم شکست می خورند . شعار << همه نجات می یابیم یا همه غرق می شویم >> به شعار پنهان در کلاستبدیل می شود . در کلاس همیار دانش آموزان به جای اینکه معلم را مرجع اصلی بدانند به هم کلاسی های خود به عنوان مرجع مهم و با ارزش یادگیری نگاه می کنند . در چنین کلاسی وظیفه معلم این است که کلاس را به گونه ای سازمان دهد دانش آموزان احساس وابستگی مثبت به یکدیگر داشته باشند و این تصور حاکم باشد که هیچ یک از اعضای گروه نمی تواند موفق شود مگر این که تمام اعضاء موفق شوند .

مشخصه مهم کلاس همیاری این است که هر فرد باید بداند که مسئول است که یاد بگیرد هیچ کس نمی تواند مستمع آزاد باشد و یا از زیر بار وظایف شانه خالی کند .

برای این که جو کلاس به صورت همیار یا کلاس مشارکتی در آید باید صبر و حوصله به خرج دهد .

برای شروع کار و استفاده از شیوهیهمیاری د رکلاس،معلم بایدچهار چیز را رعایت کند.

1-هنگامی که دانش آموزان د رگروه کار می کنند رفتار آنها را زیر نظر بگیرد .

2-نتایج حاصل از مهارتهای اجتماعی را که دانش آموزان به کارمی برند را به آنها بگوید و کمک کند تا از این مهارتها آگاهانه استفاده کنند .

3-درهنگامی که از این مهارت استفاده می کنند آنان را تشویق کند .

4-فقط در مواقع ضروری و برای آموزش مهارتهای لازم در کارگروهها دخالت کند .

شعار دانش آموزان در کلاس مشارکتی این است که ما به یکدیگر اطمینان کرده ایم .هیچ کس بهتر از دیگری نیست و مجبور نیست کار بیشتری انجام دهد . تعداد دفعاتی که من در گروه تشویق می شوم و یا دیگران را تشویق می کنم غیر قابل شمارش اند امروزه در جوامع پیشرفته براساس محاسباتآماری مشخص شده است که مهمترین دلیل که افراد شغلشان را از دست می دهند این است که نمی توانند با همکار خود کنار بیایند .

معلمانی که برای آموزش مهارتهای اجتماعی وقت صرف می کنند مزایای عینی آنرادر بسیاری از برنامه های مدرسه می بینند :

1-کوکان کم کم جنگ و جدال های داخل زمین ورزش و بازی را خودشان حل می کنند.

2-برای رعایت نوبت تمایل بیشتری نشان می دهند.

3-وقتی یک گروه در تصمیم گیری با مشکل مواجه می شود به جای پا فشاری در عقاید خود م می کند .

همه این موارد موجب می شود که موفقیت دانش آموزان درامر تحصیل ارتقاء یابد یادگیری به این روش موجب پرورش افزایش اعتماد به نفس دانش آموزان می شود و زمانی که دیگران از شخصی سوال می کنند فراگیر خود را با کفایت و با ارزش می پندارد .

امید است معلمین محترم و دلسوز نهایت تلاش خالصانه خود را جهت محیطی پربار سالم و شاداب و جذاب برای فرزندان این آب و خاک مقدس به کار گیرند و دین حرفه خود را به این سرزمین ادا نمایند چرا که همه می دانیممعلمی شغل انبیاء است .

منبع: تربیت